چیز خاصی نیس!!
فقط خواستم بگم با وجود همه چیز:
دوباره خواستم و دارم می جنگم همین.
نمی دونم، خیلی امیدوار نیستم چون با وضعیت درسیم خیلی نمیشه به رشته های تاپ امیدوار شد ...
ذره ای امید و انرژی و انگیزه در من نیست...
بدون اینکه بخوام واس یه رشته خاصی بجنگم...
نمی دونم با خودم چند چند ام...
الان که دارم اینا رو می نویسم یه بغض خاصی گلوم رو گرفته...
نمی دونم کجای راه رو اشتباه کردم...
فقط،....
اینو می دونم که...
نباید تسلیم بشم، هرگز، تا جایی که در توان دارم خواهم جنگید....
هنوز چند ماه مونده....
میشه ورق رو عوض کرد....
میشه اوضاع زندگیم رو بهتر کنم...
باریکه امیدی در دلم هست هنوز...
قد یه جوانه🌱
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
الان که دارم می نویسم سرم به شدت داره می ترکع، گریه هم کردم که نور علی نور شده، چشام داره سیاهی میره ولی نمی خوام شرمنده خودم بشم، بسمه دیگه...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی