شروع کنکوری بودنم🥰شروع کنکوری بودنم🥰، تا این لحظه: 10 ماه و 24 روز سن داره
یه اتفاق تلخ..💔🖤یه اتفاق تلخ..💔🖤، تا این لحظه: 1 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
عهدی که با خویشتن بستم...عهدی که با خویشتن بستم...، تا این لحظه: 1 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره
اتفاق مهم⛔اتفاق مهم⛔، تا این لحظه: 4 ماه و 16 روز سن داره

آبی به رنگ دریا...🖤🌊

گاهی خوشی گاهی غم:))...🖤🌊 اندکی صبر... سحر نزدیک است..

شب اعلام نتایج کنکور...😭😥

شب اعلام نتایج کنکور یه حس خاصی به آدم می ده، یکم خوب یکم بد...😢 به هر حال هر کسی خودش قبل نتایج می دونه چه گلی کاشته دیگه...😖😜 اونایی که خوب تلاش کرده بودن و زحمت کشیده بودن، ایول ، دمشون گرم...👌💪 اونایی هم که کم کاری کردن و نشد اونی که می خواستن بشه.. در مورد این افراد حقیقتا نمی تونم چیزی بگم واقعا!!!  نه جدی میگم، نه حس دلداری دارم نه حس سرزنش نسبت بهشون...🤷‍♀️🙃 . . روز اعلام نتایج آدم یاد کل این ۳ سال دبیرستان می اوفته، چیری که از لحظه ورود به دبیرستان در موردش می شنیده...😇 من خودم یاد روزی می افتم که نهم بودم و انتخاب رشته کردم، همه چی عین برق و باد می گذره، خیلییی زود تر از اون چیزی که...
21 مرداد 1402
96917 4 14 ادامه مطلب

دووم بیارررر لطفاااااااا😥🥺

چیزی نیست، دووم بیار، تنبلی نکن، تو نباید خسته بشی، اوکی؟؟ درسته از صبح تنبلی کردی هیچی نخوندی ولی تو رو خدا دیگه بقیه روزتم از دست نده، باشه؟؟ سمیرا یاد بگیر که با هر خسته شدنی درجا نزنی، اونموقع است که تلاش معنی واقعی پیدا می کنه... الماس بعد کلی سختی الماس شده... پ.ن: یه معلم داشتیم که یه حرف جالبی می زد، درسته استرس زاست ولی واقعا باید با طلا نوشت: یادتون باشه ، هر لحظه ای که دارین وقتتونو هدر میدین، خسته میشین، درجا می زنین، یادتون باشه همون لحظه یکی داره با تمام وجود تلاش می کنه، می خونه، درست زیر آسمون همین شهر...کنکور عین یه مسابقه دو می مونه، درجا بزنی باختی!!! ...
18 مرداد 1402
23313 3 15 ادامه مطلب

کنکور و بدبختی....

کنکورررر  و مرگ...😭😭 کنکورررر  و کوفت...😭😭 کنکورررر  و مرض....😕😥 کنکورررر  و بلا....😭😥 کنکورررر  و حال بد....😥😭 لعنت بر هر چی که اسمش کنکوره، اه...🤬🤬 حالم از شنیدن اسم کنکورررررر به هم می خورررررررررههههههه....... کنکور بخوره تو سر من....🤬🤬 ...
16 مرداد 1402

به وقت کنکور...

ای خدا... چقد به اونایی که کنکور دادن و راحت شدن حسودیم میشه، بعد من چی؟ از بس بیرون نرفتم دلم بیرون می خواد، دیگه از کتابا و تستا هم خسته شدم.. هیچ کلیپی نمی تونه دیگه توم انگیزه ایجاد کنه... شدم عین یه گلوله استرس متحرک... به دوستام نگاه کردنی دلم به حال خودم می سوزه... وقتی می بینم اونایی که همیشه از من پایین تر بودن الان نتیجه شون از من بهتر میشه.... این لیاقت منی که همیشه شاگرد اول کلاس و تیزهوشانی بود نبود.... ولی عیب نداره، بازم می جنگم... شاید فکر کنین با این حرفایی که می زنم من دیگه دست کشیدم، نه ، اتفاقا روز به روز ساعت مطالعه و تعداد تستام رو بالا می برم... عادت های بدمو اصلاح می کنم و روز بع روز از دیروزم بهتر...
14 مرداد 1402

لحظه به لحظه تا کنکور...

لحظه به لحظه نزدیک شدن کنکور رو به خودم حس می کنم، با گذشت هر یه هفته، یه روز ، یه ساعت.... فرصتم خیلی کمه و من هنوز نصف درسام رو هم جمع نکردم و تابستونم نصف شده، تازه قراره دو هفته آخرای شهریور هم به جمع بندی و مرور اختصاص بدم، پس جمعا ۶ هفته فرصت دارم!! که فرصت خیلی کمیه ، واقعا کم... آدم بعضی وقتا میگه کو تا کنکوررر، من هنوز وقت دارم ، ولی یهو می بینه که سر جلسه کنکور نشسته... از خودم متنفرم، دیگه نمی خوام اشتباهای پارسالمو تکرار کنم... ولی بازم تنبلی می کنم...
9 مرداد 1402

ما ز عاشقان حسینیم..🖤🥀

سلام می‌کنیم بر محرمش که از کودکی تا اکنون یادش ما را رهــــا نمی‌کند. سلام می کنیم بر حسین (ع) از دل تاریکی های شب های عاشورای کودکی مان تاکنون که عشقش اسیرمان کرده است. سلام می کنیم و بر غربت و قرابت حسین (ع) از مدینه تا کربلا. سلام می کنیم بر حال و هوای محرم که با همه فرق می کند. سلام بر شه مظلوم عالم. سلام بر دل های شوریده از عشق حسین (ع). سلام بر نواهای دل انگیز یا حسین (ع). سلام بر سینه های سوخته از عشق حسین (ع). سلام بر لبِ تشنه ی حسین (ع)، که تشنه ی آب نبود، تشنه ی لبیک بود. سلام بر شبی که حسین (ع) وداع کرد با آن هایی که مرگ را واهمه داشتند. سلام بر عزاداران حسین (ع) که راه او، هم عزادار می خوا...
4 مرداد 1402

استارت برای کنکور...

رمز موفقیت به نظر من ایناس:تلاش، برنامه ریزی، پایبندی و توکل به خدا  خب این یه ماه برای من به آزمون و خطا گذشت و کم کاری های خودمم بی تاثیر نبوده قطعا، ولی عوضش تجربه هایی کسب کردم که خیلی ارزشمندند و ... بگذریم، در مورد برنامه ریزی و شروع کردن، من مشاور اینا تا حالا نداشتم و حتی الانم نگرفتم و کلاس چه آنلاین چه حضوری ثبت نام نکردم و تصمیم گرفتم خودم برنامه ریزی کنم و خودم بخونم، البته قبلش با چند تا دانشجوی پزشکی که در ارتباطم باهاشون حرف زدم. در مورد برنامه ریزی:  کل مرداد و تا ۱۵ شهریور خوندن پایه و  ۱۶ تا ۲۳ به مدت یک هفته جمع بندی و آزمون های زمان دار به همراه تحلیل + اون یه هفته آخرم واس مبادا گذاشتم و ب...
2 مرداد 1402